بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 10
سلام.
این روزها آقای رییس روزهای بدی رو می گذرونن! و بالطبع وقتی رییس مجموعه ناخوش احوال باشه، مجموعه هم بالاخره بی نصیب نمی مونه. به خصوص این که ناخوش احوالی رییس به علت مشکلات و مسایل اداره ست.
متاسفانه ایشون بیش از حد به حرف های همه اهمیت می دن! منظورم این نیست که باید بی اهمیت باشن؛ اما بالاخره ایشون چند ماهی بیشتر نیست که ریاست اداره رو به عهده دارن و حالا مونده تا دوست و دشمن رو بشناسن و بدونن در پشت حرف ها و حرکات هرکس چه غرض یا مرضی نهفته ست!
یک اخلاق خوب یا شاید بد ایشون اینه که دوست ندارند کمترین حرفی در مورد کوچک ترین و کم اهمیت ترین موضوع اداره از زبان کسی شنیده بشه. خب در اداره ها هم که این، یک موضوع عادیه و بعضی از کارمندها اگر حرف نزنند و شکایت یا خدای نکرده غیبت نکنند که روزشون شب نمی شه!!! اما ایشون بسیار به این موضوعی که نمی شه در برابرش ایستاد بسیار حساس شدن. به طوری که با شنیدن کوچک ترین حرف و حدیثی روششون در اون زمینه تغییر می کنه.
به نظرم یکی از آفات بزرگ مدیریت همین نوع نگاه و رفتار باشه.
دعا کنین بتونم در این زمینه باهاشون صحبت کرده و قانعشون کنم. ان شاءالله.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک